در آداب عبادت |
قال الصّادق علیه السّلام: داوم تخلیص المفترضات و السّنن. حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: سعى کن همیشه و جهد نما که عملهاى واجبى و سنّتى که از تو صادر مىشود، از غلّ و غشّ خالص باشد و ارکان و حدود آن عملها، بلا قصور و فتور از تو صادر شود. فانّهما الأصل فمن أصابهما و ادّاهما بحقّهما فقد أصاب الکلّ. پس، به درستى که هر که بجا آورد و ادا کرد، فرایض و سنن را آن چنان که باید، پس گویا که بجا آورده است، همه عبادتها را. فانّ خیر العبادات أقربها بالامن و أخلصها من الآفات. چرا که بهترین عبادتها، عبادتى است که نزدیکتر باشد به امن و از غشّ و اختلاط خالىتر باشد. حاصل آن که: بهترین عبادتها آن است که از آفات خارجى، مثل خوف آزار مخالفین، ایمن باشد و از آفات داخلى، مثل قصد ریا و أغراض فاسده، خالص باشد. و أدومها و ان قلّ. و نیز بهترین عبادتها، عبادتى است که دائمى باشد، هر چند کم باشد. حدیث است که: «من ساوى یوماه فهو مغبون». یعنى: هر که عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زیانکار است. چه، جاى آن که عمل روز بعد، کمتر از روز قبل باشد. فان سلم لک فرضک و سنّتک فأنت أنت. پس، اگر سالم و تمام عمل آوردى فرایض و سنن را، پس تو، توئى و در بندگى معبود خود صادقى. و احذر ان تطأ بساط ملکک الاّ بالذّلّ و الافتقار و الخشیة و التّعظیم. یعنى: حذر کن از اینکه پا گذارى به بساط پادشاه مالک الملوک که مسجد باشد، یا همه روى زمین، مگر از روى ذلّت و فروتنى و عجز و انکسار و از روى تعظیم و خوف. و أخلص حرکاتک من الرّیاء، و سرّک من القساوة. یعنى: خالص و منزّه دار همه حرکات و سکنات خود را از ریا، و نیز پاک دار دل خود را از قساوت و چرک عصیان. فانّ النّبیّ صلّى الله علیه و آله قال: المصلّى مناج ربّه، فاستح من المطّلع على سرّک، العالم بنجواک و ما یخفى ضمیرک. چرا که حضرت خاتم النّبیّین علیه و آله صلوات ربّ العالمین، فرموده است که: شخص نماز گزار در وقت نماز، مناجات کننده و راز گوینده است با پروردگار خود. پس شرم دار از خداوندى که بر ظاهر و باطن تو مطّلع است، و به همه حرکات و سکنات تو واقف، که در هنگام مناجات با او و عرض حاجات، زبان تو آلوده باشد به دروغ، و دل، ملوّث باشد به غفلت و قساوت. و کن بحیث یراک لما أراد منک و دعاک إلیه. و باش در عبادت و بندگى او، به نحوى که مأمورى و به آن کیفیّت که از تو طلبیدهاند. حدیث است که حضرت سجّاد علیه السّلام در اوقات نمازها، رنگ مبارک او متغیّر مىشد و اثر طپش و لرزه در بدن مبارک او هویدا مىگشت. سبب این حالت از او استفسار نمودند، فرمود که: حضرت بارى در قرآن عزیز فرموده که: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ». یعنى: به یاد آر نماز و سایر عبادات را، آن چنان که مأمورى. و مىترسم که آن چه من بجا مىآورم، موافق رضاى او نباشد و موافق مأمور به، عمل نیاورده باشم. و پیغمبر صلّى الله علیه و آله، مکرّر مىفرمود: «شیّبتنى سورة هود». و کان السّلف لا یزالون من وقت الفرض إلى وقت الفرض فی اصلاح الفرضین جمیعا. و بودند در زمانهاى پیش، کسانى که از وقت نماز تا نماز دیگر، مشغول به کار دیگر نمىشدند، و شغل ایشان نبود مگر اصلاح فرضین. یا مشغول بودند به تعقیب و اوراد نمازى که گزارده بودند، یا مشغول اصلاح فرض دیگر بودند، مثل تجدید وضو و تطهیر بدن و لباس و نوافل و غیر اینها. و ترى اهل الزّمان یشتغلون بالفضائل دون الفرائض، کیف یکون جسد بلا روح. و مىبینى اهل این زمان را که مىکوشند در تحصیل علوم رسمى، و از علومى که کار آخرت مىآید و مشتمل است بر فرایض و سنن، دست برداشتهاند، با وجود آن که علوم دینیّه از بابت روح است و علوم دیگر از بابت جسد، و جسد بى روح معلوم است که اعتبار ندارد، و فایدهاى بر او مترتّب نمىشود جز تضییع عمر. قال علىّ بن الحسین علیه السّلام: عجبت لطالب فضیلة تارک فریضة، و لیس ذلک الاّ لحرمان معرفة الامر و تعظیمه، و ترک رؤیة مننه بما أهلهم لامره و اختاره لهم. حضرت سجّاد، زین العابدین علیه السّلام مىفرماید که: عجب دارم من از کسى که طالب فضیلت باشد و طلب فضیلت کند و اهمّ فضایل را که فرایض و سنن باشد، ترک کند و در پى تحصیل او نباشد. و به حکم: «من المهد إلى اللّحد»، جمیع عمر و اوقات خود را، صرف او نکند. و اختیار مرجوح بر راجح و ایثار مفضول بر فاضل، نیست سبب و علّتش مگر محرومى از شناخت امر الهى، و راه نبردن به حقّ. و راه حق را سهل گرفتن و از منطوق و مفهوم کریمه: «وَ ما قَدَرُوا الله حَقَّ قَدْرِهِ»، غافل بودن. و معظم نعمتهاى الهى را که حواسّ ظاهره و باطنه و عقل باشد، به کارى که از براى او مخلوق هستند، و انداشتن و کار نفرمودن و از حدود شرع تجاوز نمودن و از منعم حقیقى غافل بودن.
|